Tuesday, May 27, 2008

فشن چیست ؟

فشن چیست ؟
در طول قرن ها افراد و جوامع بشری، از لباس و سایر متعلقات و زینتهای بدن به عنوان شکلی از ارتباط غیر کلامی استفاده می کردند و توسط آن، خصوصیاتی از قبیل شغل، درجه و رتبه، جنسیت، موقعیت جغرافیایی، طبقه اجتماعی، ثروت و دارایی و وابستگی های گروهی را نشان می دادند. این موضوع تنها مربوط به پوشاک نمی شد، بلکه جواهرات، سبک های آرایش مو و هنر زیبایی شناختی هم در بردارنده این مطالب بودند. این که ما چه نوع لباسی می پوشیم و چگونه و چه زمانی آن را می پوشیم، اطلاعات دیگری را فراهم می کند تا بتوانیم به طوردقیق و موشکافانه، پوشش یک موقعیت اجتماعی را مطالعه کنیم.

فشن به عنوان سیستم و روش نمادی
فشن زبانی از نشانه ها و نمادها است که مفاهیم ارتباط غیر کلامی درباره اشخاص و گروه ها دارد. فشن در تمام اشکال خود، از یک شکل خالکوبی شده تا جدیدترین مدل آرایش مو، بهترین حالتی است که می تواند هویت اشخاص را نشان بدهد. این موضوع به ما کمک می کند تا درک سریعی از خود را برای افرادی که ما را می بینند، ایجاد کنیم.

فشن : میزان سنج تغییرات فرهنگی
این مطلب که ما زشتی ها یا زیبایی های بدن خودمان را چگونه تشخیص می دهیم و آنها را چگونه می بینیم، بستگی به گرایشات و نگرش های فرهنگی ما دارد. تصویر زنی که در نقاشی های روبنز به عنوان زنی زیبا و جذاب ترسیم شده است، امروزه به طور ناخودآگاه نازیبا و ناخوشایند به نظر می رسد؛ البته اگر به زیبایی از همان دیدگاهی که اکثر مردم در قرن بیست و یکم قبول دارند، نگاه کنیم.امروزه در حالی که آرمان طلبی فرهنگی دائما مدهای جدیدی را عرضه می کند، اگر در تغییر دادن لباس و تغییر شکل دادن بدن خود ناتوان باشیم، باعث می شود تا نتوانیم خودمان را با معیارهای فشن و مد تطبیق بدهیم. کسانی که موفق می شوند تا خود را با معیارها و استانداردهای فشن هماهنگ کنند، همواره زندگی خود را در سیکلی از رژیم غذایی، ورزش، جراحی پلاستیک و سایر روش ها و رژیم ها می گذرانند، که این موضوع شامل دقت زیاد و سخت گیری در خرید لباس هم می شود.

ضرورت وابستگی های قومی
مقاومت و اکراهی که ما در مقابل یک رژیم غذایی منظم و سخت و ورزش مداوم نشان می دهیم، همچنین علاقه ما به استفاده از مدل های خاص لباس، نشان دهنده این مطلب است که شخصیت ما دارای ضعف اراده است. اینکه ما درحلقه طرفداران فشن باشیم، به تنهایی برای قرار گرفتن در مد و فشن کافی نیست. بنابراین ما تلاش می کنیم تا ظاهری رضایت بخش، منطبق با فرهنگ خود را برای خودمان ایجاد کنیم، تا احساس بهتری داشته باشیم؛ در حقیقت ما تلاش می کنیم تا متناسب با جامعه خود، هر نوع جامعه ای که می خواهد باشد، هماهنگ با مد باقی بمانیم. وابستگی گروهی، اولین بستگی است که در فشن به آن توجه می شود. زمانی که برخی شباهت های گروهی در افراد گروه قابل تشخیص باشد، مد شخصی ما خواه قدیمی و خواه به روز باشد، می تواند متعلق به هر جامعه و فرهنگی باشد. احساس و درک تعلق داشتن، که توسط نوع مدی که ما استفاده می کنیم مشخص می شود، نوعی وابستگی قومی و فرهنگی به ما می دهد.

نقش ها و وظایف اجتماعی
یک خصوصیت ذاتی بشر، تمایل و تلاش برای متمایز بودن است. هرشخص می تواند از فشن به عنوان وسیله ای برای شناسایی و تشخیص آشکار نقش های گوناگونی که افراد در هر روز ایفا می کنند، استفاده کند.جامعه شناسان کلمه " نقش" را از هنر تئاتر قرض گرفته اند، زیرا اشخاص هم مانند بازیگران، نقش های مختلفی را اجرا می کنند و هر کدام از این نقش ها باید فرا گرفته بشود. نقش ها دائما آموخته می شوند و تکرارمی شوند. همچنین این نقش ها بین افراد تقسیم می شوند، چون مانند بازیگران روی صحنه نمایش، تنها در صورتی عکس العمل روان اتفاق می افتد که تمام ایفا کنندگان نقش از رفتار مورد انتظار آگاه باشند.

طبقه بندی افراد
هنر و مد لباس در دوران ادوارد هفتم، در هنر تفکیک وظایف مختلف اجتماعی عالی بود. افراد در آن دوره، زمان کافی برای تعدیل کردن الگوهای جدید رفتاری برقرار شده توسط سلطنت ملکه ویکتوریا را داشتند.ادواردی ها از نظر اجتماعی، افراد را به کسانی که لباس های دست دوز می پوشیدند، تا کسانی که لباس های مستعمل دیگران را بر تن می کردند، در گروه های مختلف طبقه بندی می کردند. فقر و ناداری افراد فقیر به راحتی مشخص می شد، زیرا لباس آنها هویتشان را فاش می کرد؛ در حالی که افراد تازه به دوران رسیده و ثروتمند، ثروت خود را به وسیله لباس، زینتها و لوازم جانبی آن در مقابل چشم افرادی که از نظر اجتماعی در مرتبه پایین تری قرار داشتند، به نمایش می گذاشتند.

چیدن و قرار دادن نقش های افراد
نقش و وظیفه افراد دقیقا با لباس آنها مرتبط بود. افراد با قرار گرفتن درنقش خود به عنوان دوست دختر، دوست پسر، خواهر، برادر، دوست، همسر، عاشق، مادر، پدر، پدر بزرگ و مادر بزرگ، فامیل، کارفرما، مشتری، همکار و در گروه های سنی مختلف، نشان داده می شدند.عکس العمل و رفتار افرادی که با خریدار در ارتباط هستند، در خرید نهایی مشتری تاثیر می گذارد و این موضوع در هر نوع فشنی کاربرد دارد، از اثاثیه منزل گرفته تا انتخاب ماشین. به همین شکل، پارچه ها و لباس های مد روز، با مشاهده کردن آنها رایج و مد می شود و برچسب لباس ها به شکلی بی صدا با مردم سخن می گویند و آنها را به خرید دعوت می کنند. لباس و سایر متعلقات فشن، علائم و نمادهایی فراهم می کند که مانند یک سرویس اطلاعاتی، برای قرار دادن و مرتب کردن نقش های مختلف اجتماعی عمل می کند.مردم می دانند که دیگران با توجه به لباس آنها درباره آنها قضاوت می کنند. بسیاری از افراد از قرض و وام های کلانی استفاده می کنند، تا به نظر برسد که به سبک و سطح زندگی خاصی تعلق دارند. این نکته که آنها جزء یک گروه اجتماعی خاص محسوب شوند، اغلب به آنها شجاعت می بخشد. تنها افرادی که دارای درکی قوی از هویت و شخصیت خود هستند، گردنشان را جلو می آورند و به راحتی اقرار می کنند که لباس هایی را می پوشند که دیگران ممکن است آن را کهنه و از مد رفته بدانند.

شغل و موقعیت اجتماعی و هدف از پوشیدن لباس
افرادی که شغل هایی با مقام اجتماعی بالا دارند، لباس هایی را که فکر می کنند دیگران انتظار دارند تا آنها بپوشند، به تن می کنند. آنها تمایل ندارند که با پوشیدن لباس هایی که مناسب آنها نیست، تعارض نقش اجتماعی خود را تجربه کنند. ما با توجه به لباسی که شخص می پوشد، اولین برداشت را از شخصیت او می کنیم. لباس ها کلید و راهنمای ذهنی برای درک شغل و موقعیت اجتماعی افراد فراهم می کند و همچنین وسیله ای برای منطبق کردن فرد با گروه همتای او است.لباس همچنین وسیله سودمندی برای محافظت ما از گرما و سرما و ایجاد امنیت و سلامتی است. لباس ها، با توجه به نوع پوششی که اشخاص برای خود انتخاب می کنند، نشان دهنده شرم یا بی شرمی و بی حیایی آنها نیز هست. وضعیت لباس و پوشش فرد مترادف است با عزت نفس فرد و نشانه ای ازمیزان احترام به او است. لباس هر فرد همچنین نشان می دهد که آیا شخص موقعیت اجتماعی کافی دارد تا بتواند زمان و هزینه لازم را برای خرید لباس، شستشو، خشکشویی و تعمیر آن صرف کند. برای داشتن لباسی آبرومند و قابل احترام، هزینه هایی لازم است تا برای حفظ پاکیزگی و آراستگی لباس خرج شود.

" نظریه طبقه مرفه" وربلن
تورستین وبلن، اقتصاد دان آمریکایی که در سال 1899 کتاب " نظریه طبقه مرفه " را نوشته است، اظهار می کند که لباس برای نشان دادن موقعیت های اجتماعی افراد و به عنوان جلوه و ظاهر بیرونی ازمیزان ثروت آنها، حقیقتا کاربردی است و مطابق با شغل و حرفه فرد انتخاب می شود. در مورد افراد ثروتمند، به دلیل طرح محدود لباس آنها، به کمک دیگران نیاز دارند تا لباس آنها را آماده و آراسته کنند و لباس ها را در شرایط اولیه خود و دست نخورده حفظ کنند.وبلن بخشی از کتاب خود را به " لباس مظهری از فرهنگ مالی " اختصاص داده است.او نوشته است:" لباس و پوشش ما همیشه گواه و مدرکی است که وضعیت مالی ما را در اولین نگاه به بیننده نشان می دهد ... بنابراین لباس برای اینکه به طور موثری هدف خود را انجام بدهد، نباید تنها گران قیمت باشد، بلکه باید به تمام کسانی که آن را می بینند، نشان بدهد که پوشنده آن هیچ زحمت و تلاشی برای تولید لباس انجام نداده است ..."آنچه پیش از همه در ذهن وربلن بوده است، فشن های دهه1890 بوده است. در این دهه توجه به لباس هایی که برای نشان دادن ثروت فرد، برجسته و انگشت نما باشد، به تدریج افزایش می یافت. یک قرن بعد در دهه 1980، رواج لباس برتر، ولخرجی بسیار زیاد برای لباس و مصرف لباس های انگشت نما در فشن دیده شد.

نمادی ازمقام و موقعیت اجتماعی

یکی از مهمترین اشکال برای تشخیص و تمیزموقعیت افراد، فشن است؛ زیرا لباس های مد روز و تزئینات و آراستگی های بدن، در یک نظر اجمالی و به سادگی برای دیگران قابل تشخیص است. بخش های جانبی لباس خصوصا کیف های زنانه، کفش، جواهراتی که دارای مارک و آرم تبلیغاتی مخصوص یک شرکت باشند و مدل موهای جدید، نیزنقش مهمی در نشان دادن موقعیت اجتماعی افراد ایفا می کنند.
یک مدل، در ابتدا توسط دیگران تایید و پذیرفته می شود.سپس به دلیل رقابت و هم چشمی از آن تقليد می شود.سرانجام پس از اینکه همه جایی و معمولی شد و خصوصیت متمایز و مشخص بودن خود را از دست داد، با مدلی دیگرجایگزین می شود. فشن و مد هر چیزی می تواند باشد، از قبیل یک جواهر خاص مانند گوشواره میخی با نگین الماس یا آخرین مد گوشواره طلای بلند آویزان یا یک جفت شلوار جین با علامت تجاری معین و رنگ و مدی خاص.

پوشیدن لباس متحدالشکل، اونیفورم
بعضی افراد به طور غریزی می دانند که چگونه با استفاده از پوشش خود، در مقابل اکثریت مردم متشخص و قابل احترام به نظر برسند. دیگران اغلب کمتر می توانند موفق بشوند که چهره و آرایشی معتبر و محترمانه داشته باشند. لباس های متحدالشکل شرکتی و صنفی در دهه 1980، توسط بانکها و سازمان های مشابه به کار گرفته شد. این موضوع نشان می دهد که اونیفورم تا چه اندازه به عنوان وسیله ای برای تشخیص فوری یک شخص از دیگری مهم است. اونیفورم ها راهنمای ذهنی برای تمایز افراد، برای ما فراهم می کنند.

اونیفورم حرفه ای
پوشیدن یک اونیفورم حرفه ای، مشخص می کند که هر کارمند در چه موقعیتی قرار دارد. ما به سرعت می توانیم اونیفورم های مختلف را با مفهوم نقش های اجتماعی مختلف مرتبط کنیم. ما لباس یک مامور پلیس یا نگهبان امنیت را با قدرت، قانون، دستور، کمک و راهنمایی مرتبط می کنیم. به همین صورت، لباس پرستاران را به کمک، مراقبت، حمایت و مهربانی مربوط می کنیم. در مقابل بالاپوش و کلاه یک دستفروش بستنی، نشان دهنده لذت و تفریح است.زمانی که افراد اونیفورمی را می پوشند، آن را به عنوان یک نماد می پذیرند، اما حتی افرادی که اونیفورم خاصی مربوط به شغل معینی را نمی پوشند، تمایل دارند که به طور مبهم بدانند که چه چیزی باید بپوشند. کسانی که قفسه لباس خود را مناسب با شرکت خود تطبیق می دهند، در پیشرفت در شغل خود سریع تر موفق می شوند.

اونیفورم طبقه جوان
افراد جوان اونیفورمی منطبق با گروه سنی خود انتخاب می کنند. اگرچه اونیفورم آنها باید مشابه اونیفورم گروه همکار و هم درجه آنها باشد، اما نباید لباس افراد بزرگسال به آنها تحمیل شود. مد دراونیفورم گروه جوان، می تواند هم حس تعلق به گروهی که از نظراجتماعی با آنها هم رتبه هستند، را ایجاد کند و هم احساس هویت به عنوان شخصیتی جوان که به بلوغ رسیده است.برای اکثریت افراد، یک مدل قدیمی، لوازم جانبی و لباس های ازمد رفته، طرفداری خود را در بین گروه مردم از دست می دهد. لباس ها و لوازم از مد رفته باعث می شود تا فرد تصمیم بگیرد تا آن را عوض کند و مدل جدیدی تهیه کند. یک تلفن همراه به عنوان یکی از متعلقات و لوازم فرعی، نمونه خوبی از این موضوع است. همانطور که محصولات جدید گسترش می یابد، مدلی از تلفن همراه سال گذشته که دارای سیستم های پخش صوتی جدید نیست، جای خود را به انواع iPod و سایر ابزار الکتریکی جدید و نو می دهد. لازم است که آخرین و جدیدترین لوازم مد را در اختیارداشته باشید تا بتوانید تایید و تصویب فوری گروه همکار و مشابه خود را کسب کنید.اونیفورم گروه جوان، همچنین می تواند برعلیه گروه هایی که آن را می پوشند عمل کند. اخیرا (در انگلستان در ماه می 2005)، پوشیدن نوعی کلاه که جوانان بر سر می کردند، در مراکز خرید قدغن شد. علت ممنوع شدن این نوع کلاه این بود که بعضی از جوانان صورت خود را در زیر این کلاه مخفی می کردند، مثل اینکه دزد هستند، یا پس از دزدی کردن یا انجام جرم های دیگر، از آن برای جلوگیری از شناسایی خود توسط پلیس استفاده می کردند.

تولید انبوه و تکنولوژی جدید بافت پارچه
در بین جنگ جهانی اول و دوم، تولید انبوه لباس گسترش یافت. اما این موضوع زمانی عملی شد که سهمیه بندی لباس در بریتانیا اتفاق افتاد و روش های تولید آسان تر شد. سهمیه بندی لباس و مغازه های لباس، تولیدکنندگان را متقاعد کرد تا لباس ها را به روشی اقتصادی، کارآمد و بهره ور و سریع تولید کنند، ضمن اینکه استاندارد معینی از کنترل کیفیت را کسب کنند. در دهه 1950، تعداد زنانی که خیاطی های زنانه کوچک را رها می کردند و از فروشگاه های زنجیره ای روبه رشد خرید می کردند، افزایش یافت.فروشگاه های زنجیره ای و بزرگی مانند دبنهام، سعی کردند تا با زمان به جلو حرکت کنند. پارچه های جدید و لباس های جدید را امتحان کنند. در دهه 1990، از طراحانی مانند جاسپر کنران برای طراحی و ایجاد تغییرات در سبک و سایر خصوصیات استفاده می کردند. یک مجموعه کامل از الیاف افروزنده، پارچه های جدید مد روز، مواد محافظت کننده و پارچه های مهندسی شده و طرح ریزی شده، پس از سال 1960 به طور وسیعی در دسترس قرار گرفت. پارچه ها و مواد جدید، به تکنیکهای قبلی که در ابتدا، گران و انحصاری بودند خاتمه داد. در ابتدا آنها به دنیای خیاطی زنانه در سطح بالا (Haute Couture) ارائه شدند، اما چند سال بعد به بازار انبوه وارد شدند.

تفکرتقلیدی جوانان در دنیا
تفکر و حس تقلید در نوجوانان دهه 1950، به نیروی بزرگ و مهمی در دهه 1960 بدل شد. از سایر مسائلی که در این تصور تاثیرگذار بودند، می توان از افسون و جادوی سینما، وجود تلویزیون در خانه بیشتر افراد معمولی و تغییر در نگرش ها و ارزش ها، پس از معرفی زن به شکلی جدید، نام برد. پوشش کلی در جامعه تحت تاثیر سینما، تلویزیون و مجلات پرطرفدار بود. دنیا به آخرین شیوه ها و گرایشات و مدهای جدید، به همان سرعت که یک عکس می توانست ارسال بشود، دسترسی فوری داشت.امروزه آنچه مردم در تلویزیون های خود می بینند یا هنگام ارتباط با اینترنت مشاهده می کنند، به سرعت به عنوان امری معمولی و همه روزه پذیرفته می شود. صفحه تلویزیون شخص در منزل، تازگی و جدید بودن مطلق یک اندیشه و تصور را کاهش می دهد و آن را به امری عادی بدل می کند، خصوصا در مورد برخورد با موضوعی در فشن. در نتیجه وقتی که می بینیم دیگران نوعی لباس را پوشیده اند، پذیرفتن آن برای ما خیلی سریع و آسان می شود، حتی اگر نتوانیم تصور کنیم که خود ما ممکن است بتوانیم لباسی مشابه آن را بپوشیم.

دوره ها وسیکل های فشن
یک نگاه جدید نمی تواند همیشه بر تاریخ فشن مسلط باشد. تا زمان ملکه یکتوریا، یک نوع فشن حدود ده تا پانزده سال در مناطق روستایی و محلی نفوذ داشت. سفرهای از طریق راه آهن ارتباط بین شهرها و روستاها را افزایش داد و گردش مد بسیار سریع شد، و در سال 1901 در دوران ادوارد هفتم، فشن در یک سیکل سالانه تغییر می کرد.آزادی زنان و همکاری و شرکت تمام طبقات زنان در جنگ سالهای 1914-1918، به زنان توانایی و شجاعت این را داد تا لباس های کاربردی تر و قابل استفاده تر را انتخاب کنند و سبکهای جدید در لباس، آرایش مو و زیبایی را امتحان کنند.با هزاران تغییر هر روزه در شیوه و سبک زندگی، سفرهای هوایی و مسافرتهای با ماشین، برای داشتن سلامتی و سازگاربودن با محیط، برازندگی و همچنین داشتن محیط گرم خانوادگی، نیاز به مد لباسی داریم که مطابق با روشی که ما امروزه زندگی می کنیم طراحی شده باشد. آن گونه که ما شخصیت خود را درک می کنیم و آنچه که می خواهیم به جامعه بگوییم، از طریق بدن و لباس ما، روشی که ما در پوشیدن لباس و جواهرات و لوازم مشابه انتخاب می کنیم، بیان می شود.امروزه لوازم فشن و زیبایی می تواند برای همه افراد قابل تهیه و خریداری باشد. همیشه تولید کننده هایی وجود دارند که محصولات آرایشی و زیبایی و لوازم جانبی با کیفیت و قیمتی مناسب تولید می کنند، که بیشتر افراد می توانند از عهده خرید آن بر بیایند. فشن درتوده مردم، چنان به سرعت رشد می کند که فشن امروزه در سیکل هفتگی می چرخد و روش های فشن تنها برای مدت کوتاهی داغ و قابل توجه هستند.